پوزگالغتنامه دهخداپوزگا. [ پ ُ زِ ] (اِخ ) نام ایالتی محدود از طرف شمال و مغرب بایالت وروویج و از جنوب به عسکریه و از سوی مشرق به خرواتستان . دارای 100 هزارگز درازا و سی هزارگزپهنا و قریب 100000 تن سکنه . (قاموس الاعلام ترکی )
پوزگالغتنامه دهخداپوزگا. [پ ُ زِ ] (اِخ ) نام قصبه ٔمرکز ایالت در خطه ٔ اسکلاوونیا از کشور هنگری (مجارستان ) کنار نهر اورلیاوه ، واقع در 80 هزارگزی جنوب شرقی اسک ، دارای 5000 تن سکنه و مدرسه ٔ متوسطه ، قلعه وتجارت تنباکو و ابر
دولفین بطریشکل بورنئوییLagenodelphis hoseiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با بالههای شنا و پشتی کوچک و نوکتیز
رگهای عروقvasa vasorumواژههای مصوب فرهنگستانسرخرگها و سیاهرگهای ریزی که دیوارۀ رگهای خونی را تغذیه میکنند
چوزالغتنامه دهخداچوزا. (اِ) پرنده ای است که آن را غلیواج گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غلیواژ. زغن . (یادداشت مؤلف ). گوشت ربا. خاد.
وجالغتنامه دهخداوجا. [ وَ ] (ع اِ) ترس و اندوه . (غیاث اللغات ) : بعد از آن گفتند ای بابای ماشاه پیغامی فرستاد از وجا. مولوی .تا نباشد هیچ محسن بی وجاتا نماند هیچ خائن بی رجا. مولوی .|| (مص ) سیلی