وشادنلغتنامه دهخداوشادن . [ وِدَ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند گشادن باشد که در مقابل بستن است . (برهان ) (آنندراج ). گشادن و باز کردن . (ناظم الاطباء).
پوسیدونلغتنامه دهخداپوسیدون . [ پ َ س َ ] (اِخ ) نام یونانی نپتون است که بزعم قدما رب النوع دریا میباشد. رجوع به نپتون و رجوع به پوزئیدون شود.
پوسیدنلغتنامه دهخداپوسیدن . [ دَ ] (مص ) متخلخل و سبک شدن چیزی از گذشتن زمان بروی یا بعلتی دیگر. چرّیدن (در تداول مردم قزوین ). سخت سوده و نزدیک بریخته شدن . (شرفنامه ) : زری که در لحد خاک بود پوسیده کفن دریده و گردید مسکه ٔ دینار. سلمان .</