پوستکلفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام فت، کور، [گرگ] باراندیده، آماده، سخت (سفت)، بیشرم رویینتن
پوست کلفتلغتنامه دهخداپوست کلفت . [ ک ُ ل ُ ] (ص مرکب ) که پوست ستبر دارد چون هندوانه . || مقاوم در سختیها و مصائب . که تحمل مشقات تواند. || که بسی گرانجان است . گران جان . سخت جان .
پوست کلفتفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه پوست ستبر دارد.۲. [مجاز] کسی که از سختی و مشقت یا تنبیه و ملامت آزرده و متٲثر نشود.
پوست کلفتفرهنگ فارسی معین(کُ لُ) (ص مر.) 1 - کنایه از: آدم بی غیرت . 2 - کسی که در سختی ها تحملش زیاد است .