پولکلغتنامه دهخداپولک . [ ل َ ] (اِ مصغر) مصغر پول . پول خرد. پول کوچک . || مصغر پول ، پل . پل کوچک : سرپولک نام محله ای از طهران . || صفیحه . صفحه ٔ کوچک مدور. || جای کلید قفلهای مغزی و پشتی . || فلوس ماهی . (آنندراج ). || دنده ٔ سیر. || پشیزه . پشیزه ٔ فلزین . زرک . نقده . فلس . فلوس . پشیز
چولکلغتنامه دهخداچولک . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. 850 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ گاماسیاب آبیاری میشود. محصولش غلات ، توتون ، حبوبات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به مرآت ا
چولکلغتنامه دهخداچولک . [ ل ِ ] (اِ) گیسوی تابداده ٔ زنان که از پشت سر آویزند. (لغت محلی گناباد خراسان ). لاغ گیس .
مادهسرخسیانAthyriaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از سرخسسانان که دارای پهنکهای منقسم شانهای با حاشیۀ دندانهدار هستند و قاعدۀ برگهایشان پولکدار است
پولکلغتنامه دهخداپولک . [ ل َ ] (اِ مصغر) مصغر پول . پول خرد. پول کوچک . || مصغر پول ، پل . پل کوچک : سرپولک نام محله ای از طهران . || صفیحه . صفحه ٔ کوچک مدور. || جای کلید قفلهای مغزی و پشتی . || فلوس ماهی . (آنندراج ). || دنده ٔ سیر. || پشیزه . پشیزه ٔ فلزین . زرک . نقده . فلس . فلوس . پشیز
پولکفرهنگ فارسی عمید۱. پول خُرد.۲. (زیستشناسی) هریک از واحدهای شاخی، استخوانی یا غشایی نازکی که روی بدن برخی مهرهداران مانند ماهیها را میپوشاند؛ فلس.۳. دایرههای نازک فلزی به رنگ زرد یا سرخ یا سفید که برای زیبایی به لباسهای زنانه و چیزهای دیگر میدوزند.
پولکلغتنامه دهخداپولک . [ ل َ ] (اِ مصغر) مصغر پول . پول خرد. پول کوچک . || مصغر پول ، پل . پل کوچک : سرپولک نام محله ای از طهران . || صفیحه . صفحه ٔ کوچک مدور. || جای کلید قفلهای مغزی و پشتی . || فلوس ماهی . (آنندراج ). || دنده ٔ سیر. || پشیزه . پشیزه ٔ فلزین . زرک . نقده . فلس . فلوس . پشیز
سرپولکلغتنامه دهخداسرپولک .[ س َ ل َ ] (اِخ ) نام محله ای به طهران که در جنوب طهران قرار گرفته است ، بین خیابان سیروس و مسجد شاه .
پولکفرهنگ فارسی عمید۱. پول خُرد.۲. (زیستشناسی) هریک از واحدهای شاخی، استخوانی یا غشایی نازکی که روی بدن برخی مهرهداران مانند ماهیها را میپوشاند؛ فلس.۳. دایرههای نازک فلزی به رنگ زرد یا سرخ یا سفید که برای زیبایی به لباسهای زنانه و چیزهای دیگر میدوزند.