پومالغتنامه دهخداپوما. (اِ) (فرانسوی ، اِ) یکی از حیوانات پستاندار گوشتخوار درنده ٔ آمریکا. نام عامیانه ٔ آن کوگوار است .
وماءلغتنامه دهخداوماء. [ وَم ْءْ ] (ع مص ) اشاره کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اشاره کردن به ابرو یا دست و جزآن ، و این لغتی است در ایماء. (از اقرب الموارد).
يزدادُ اتّساعاً يوماً بَعدَ يومٍدیکشنری عربی به فارسیگنجايش آن روز به روز بيشتر مي شود , روز به روز بر ظرفيت آن افزوده مي شود
پومارلغتنامه دهخداپومار. [ پ ُ ] (اِخ ) نام کمونی از کت در واقع در اُستان بُن بفرانسه . دارای 907 تن سکنه و شرابهای ارغوانی مشهور.
پومارهلغتنامه دهخداپوماره . [ پ ُ رِ ] (اِخ ) نام سلسله ای که در تائیتی پس از سال 1793 م . سلطنت کرده است .
پوماکسارثلغتنامه دهخداپوماکسارث . [پ ُ] (اِخ ) نام مردی پارتی کشنده ٔ کراسوس سردار لشکر روم در جنگ باسورنا سردار ایرانی بعهد ارد اول اشک سیزدهم پادشاه اشکانی . (ایران باستان ج 3 ص 2322 و 2326 و <s
پستاندارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تانداران میمون، عنتر (انتر)، بوزینه، شمپانزه، گوریل، بابون، اورانگوتان درندگان، بهایم، گربهسانان، گربه▼، شیر، ببر، پلنگ، یوزپلنگ، چیتا، پوما فیل، ماموت، موش، روباه، شغال، کفتار، زرافه، گور، گوراسب، گورخر، گراز، خوک، غوچ(قوچ)، بوفالو (بافالو )، کرگدن، اسب آبی سمور، سنجاب، خرگوش گوزن،
پومارلغتنامه دهخداپومار. [ پ ُ ] (اِخ ) نام کمونی از کت در واقع در اُستان بُن بفرانسه . دارای 907 تن سکنه و شرابهای ارغوانی مشهور.
پومارهلغتنامه دهخداپوماره . [ پ ُ رِ ] (اِخ ) نام سلسله ای که در تائیتی پس از سال 1793 م . سلطنت کرده است .
پوماکسارثلغتنامه دهخداپوماکسارث . [پ ُ] (اِخ ) نام مردی پارتی کشنده ٔ کراسوس سردار لشکر روم در جنگ باسورنا سردار ایرانی بعهد ارد اول اشک سیزدهم پادشاه اشکانی . (ایران باستان ج 3 ص 2322 و 2326 و <s