فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که با پای خود به راهی میرود و سوار بر مَرکب نیست.۲. (اسم) (ورزش) در شطرنج، هریک از شانزده مهره که هشت مهرۀ سیاه در یک طرف و هشت مهرۀ سفید در طرف دیگر است؛ بیدق: ◻︎ کس با رخ تو نباخت دستی / تا جان چو پیاده درنینداخت (سعدی۲: ۶۲۴).⟨ پیاده شدن: (مصدر لازم) پایین آمدن از وسیلۀ نق