سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
گشت ارزیابیsite inspectionواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که قبل از برگزاری مناسبتها و رویدادهای گوناگون برای ارزیابی امکانات و تسهیلات یک مقصد و تطابق آن با نیازها و اولویتهای افراد و مؤسسات ذیربط برگزار میشود
پست پستلغتنامه دهخداپست پست . [ پ َ پ َ ] (ق مرکب ) نرم نرمک . آهسته آهسته :عشق میگوید بگوشم پست پست صید بودن بهتر از صیادی است .مولوی .
پیشتلغتنامه دهخداپیشت . (اِ صوت ) آوازی برای راندن گربه . مقابل پیش پیش که خواندن گربه را است . لفظ راندن گربه را.پخ . بانگ و آوازی زجر و راندن گربه را. پیشت پیشت .
پیشتابلغتنامه دهخداپیشتاب . (اِ)پیشتو. صورتی از کلمه ٔ پیستوله . رجوع به پیستوله شود. طپانچه . آلتی آتشی کوچک . رولور یا رولوه ٔ لوله بلند. تپانچه . قسمی شش لول .
پیشیلغتنامه دهخداپیشی . (اِ)در تداول اطفال ، گربه . در زبان کودکان گربه و همین کلمه اصل کلمه ٔ پیشیک آذری است که معنی گربه دارد.- پیشی پیشی ؛ آوازی که بدان گربه را خوانند، همچون پیش پیش . مقابل پیشت پیشت که آوازی است راندن گربه را.
مردماللغتنامه دهخدامردمال . [ م َ ] (نف مرکب ) مردکش . مردم آزار. خوارکننده ٔ مرد : ای بسا مالیده مردان را به قهرپیشت آمد روزگار مردمال .ناصرخسرو.
کاشانلغتنامه دهخداکاشان . (اِ) کاشانه . خانه : بسته پیشت کمر دوپیکرواربت مشکوی و لعبت کاشان . مسعودسعد.|| منزل زمستانی . (ناظم الاطباء).
پیش پیشلغتنامه دهخداپیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .