پروگراملغتنامه دهخداپروگرام . [ پْرُ / پ ِ رُ] (فرانسوی ، اِ) لفظ فرانسوی بمعنی دستور کار یا عملی . و اغلب در مورد دستور تعلیمات مدارس بکار میرود.و امروز کلمه ٔ برنامه بجای آن معمو
پلوگلغتنامه دهخداپلوگ . [ پ ُ] (اِ) شعوری در فرهنگ گوید پشک اشتر یعنی بعره باشد. در جای دیگر دیده نشد و به شعوری اعتمادی نیست .
پلوگناستلغتنامه دهخداپلوگناست . [ پْلو / پ ُ گ ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش از ایالت کُت دو نور در شهرستان سن بریو دارای 2513 تن سکنه .
پوگانلغتنامه دهخداپوگان . (اِ) زهدان . رحم . (از فرهنگ اسدی نخجوانی ) : وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و سرگین و خون و پوگان کن . کسائی .و مراد از روز بزرگ روز قیامت
پروگراملغتنامه دهخداپروگرام . [ پْرُ / پ ِ رُ] (فرانسوی ، اِ) لفظ فرانسوی بمعنی دستور کار یا عملی . و اغلب در مورد دستور تعلیمات مدارس بکار میرود.و امروز کلمه ٔ برنامه بجای آن معمو
پلوگلغتنامه دهخداپلوگ . [ پ ُ] (اِ) شعوری در فرهنگ گوید پشک اشتر یعنی بعره باشد. در جای دیگر دیده نشد و به شعوری اعتمادی نیست .
پلوگناستلغتنامه دهخداپلوگناست . [ پْلو / پ ُ گ ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش از ایالت کُت دو نور در شهرستان سن بریو دارای 2513 تن سکنه .
پوگانلغتنامه دهخداپوگان . (اِ) زهدان . رحم . (از فرهنگ اسدی نخجوانی ) : وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و سرگین و خون و پوگان کن . کسائی .و مراد از روز بزرگ روز قیامت