شارژرواژهنامه آزادباراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری. برق یار (شارژ لوازم برقی). بَریار.
لولای پَسارگیرdrag hinge hunting hingeواژههای مصوب فرهنگستانلولایی تقریباً عمودی در بُن پرّۀ چرخانۀ اصلی بالگَرد که به آن اجازۀ حرکت محدود درهنگام تغییرات پَسار ناشی از چرخش میدهد متـ . لولای لرزهگیر lead-lag hinge لولای آلفا alpha hinge
لولای پَسارگیرdrag hinge hunting hingeواژههای مصوب فرهنگستانلولایی تقریباً عمودی در بُن پرّۀ چرخانۀ اصلی بالگَرد که به آن اجازۀ حرکت محدود درهنگام تغییرات پَسار ناشی از چرخش میدهد متـ . لولای لرزهگیر lead-lag hinge لولای آلفا alpha hinge
میرانۀ پرّهblade damperواژههای مصوب فرهنگستانفنر یا وسیلۀ هیدرولیکی برای محدود کردن حرکت چرخانۀ بَرارزای بالگرد حول لولای پسارگیر
لولای پَسارگیرdrag hinge hunting hingeواژههای مصوب فرهنگستانلولایی تقریباً عمودی در بُن پرّۀ چرخانۀ اصلی بالگَرد که به آن اجازۀ حرکت محدود درهنگام تغییرات پَسار ناشی از چرخش میدهد متـ . لولای لرزهگیر lead-lag hinge لولای آلفا alpha hinge