تونل شوکshock tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آن سیال با سرعت بالا جریان مییابد و شوکهایی با ماخ 6 تا 25 تولید میکند
لولۀ شوکshock tubeواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در پژوهشهای فوقِصوتی کاربرد دارد و در آن سیال با فشار بالا جریان مییابد و در آزمونگاه به سرعت بسیار بالایی میرسد
مرحلۀ شوک و انکارdenial and shock stageواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مرحله از پنج مرحلۀ فرایند مرگ که دورۀ زودگذر و حادی است و در آن فرد با شناسایی و پذیرش اینکه به یک بیماری کشنده مبتلاست، دچار اضطراب شدیدی میشود
کَنِ پِشکِنگویش دزفولیکندن و پاشیدن ، اصطلاحاً با پا کندن زمین و پخش کردن خاک توسط مرغ و خروس و ... به معنای جستن هم بکار می رود
پشلغتنامه دهخداپش . [ پ ُ ] (اِ) جغد را گویند و آن پرنده ای است نامبارک . (برهان قاطع). بوم . پَشَک . و رجوع به پشک شود.
بش انداختنلغتنامه دهخدابش انداختن . [ ب ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه پشک انداختن . رجوع به پشک انداختن شود.