پیرانبارلغتنامه دهخداپیرانبار. [ اَم ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حاجیلو بخش کبودراهنگ شهرستان همدان . واقع در 21 هزارگزی باختری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 5 هزارگزی باختر حصار. تپه ، ماهور، سردسیر، دارای 220</span
گرانبارلغتنامه دهخداگرانبار. [ گ ِ ] (ص مرکب ) کسی که بار گران دارد. سنگین بار. آنکه بار او سنگین است : ساز سفرم هست و نوای حضرم هست اسبان سبکبار و ستوران گرانبار. فرخی .کیست که ازبخشش تو نیست گران دخل کیست که از منت تو نیست گرانب
قرخ بلاغلغتنامه دهخداقرخ بلاغ .[ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 24000 گزی باختر قصبه ٔ کبودرآهنگ و 3000 گزی باختر پیرانبار. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور سردسیر است . سکنه ٔ آن <spa
قراگللغتنامه دهخداقراگل . [ ق َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقعدر 21000 گزی شمال باختری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 4000 گزی شمال پیرانبار. موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل و سکنه ٔ آن <span class