پیرادندانperiodontium,odontoperiosteum, paradentium, peridontiumواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از بافتهای نگهدارندۀ دندانها که پیرامون آنها را احاطه کرده و شامل لثه و استخوان آرَکی و ساروجه و رُباطهای پیرادندانی است
دندان رولغتنامه دهخدادندان رو. [ دَ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) آشی را گویند که از بلغور گندم پزند. || هر چیز نیم سوخته را هم گویند. (لغت محلی شوشتر).
دندانرویی تأخیریretarded dentition, delayed dentitionواژههای مصوب فرهنگستانرویش اولین دندانهای شیری بعد از سیزدهماهگی یا رویش اولین دندانهای دائمی بعد از هفتسالگی متـ . رویش تأخیری delayed eruption
پیرادندانیperiodontal, paradental, pericemental, peridentalواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به بافتهای پیرادندان