فرهنگ فارسی عمید
۱. افسون؛ سِحر؛ شعبده.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] ساحر؛ افسونگر؛ جادوگر: ◻︎ چه جادو چه دیو و چه شیر و چه پیل / چه کوه و چه هامون چه دریای نیل (فردوسی۴: ۲۹۸۸)، ◻︎ نگه کن که با هر کس این پیر جادو / دگرگونه گفتار و کردار دارد (ناصرخسرو: ۳۷۵)، ◻︎ چو خمّ دوال کمند آورم / سر جادوان را به بند آورم (فردوسی