تونل شوکshock tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آن سیال با سرعت بالا جریان مییابد و شوکهایی با ماخ 6 تا 25 تولید میکند
لولۀ شوکshock tubeواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در پژوهشهای فوقِصوتی کاربرد دارد و در آن سیال با فشار بالا جریان مییابد و در آزمونگاه به سرعت بسیار بالایی میرسد
مرحلۀ شوک و انکارdenial and shock stageواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مرحله از پنج مرحلۀ فرایند مرگ که دورۀ زودگذر و حادی است و در آن فرد با شناسایی و پذیرش اینکه به یک بیماری کشنده مبتلاست، دچار اضطراب شدیدی میشود
پیشیکلولغتنامه دهخداپیشیکلو. (اِخ ) دهی جزء دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز. در 22 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 12 هزارگزی شوسه ٔ بستان آباد به تبریز. کوهستان ، سردسیر - دارای 516</spa
پیشیک محلهلغتنامه دهخداپیشیک محله . [ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام سابق وشمگیر، محلی به گرگان . (واژه های نو فرهنگستان ).
پیشیلغتنامه دهخداپیشی . (اِ)در تداول اطفال ، گربه . در زبان کودکان گربه و همین کلمه اصل کلمه ٔ پیشیک آذری است که معنی گربه دارد.- پیشی پیشی ؛ آوازی که بدان گربه را خوانند، همچون پیش پیش . مقابل پیشت پیشت که آوازی است راندن گربه را.
پوشکلغتنامه دهخداپوشک . [ ش ِ / ش َ ] (اِ) به لغت ماوراءالنهر گربه باشد و این صورتی از کلمه ٔ پیشیک یاپشک و پشک متداول زبان آذری است . پوشنگ . (برهان ). سِنّور. هِرّ : چند بردارد این هریوه خروش نشود باده بر سماعش نوش راست گ
پیشیک محلهلغتنامه دهخداپیشیک محله . [ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام سابق وشمگیر، محلی به گرگان . (واژه های نو فرهنگستان ).
پیشیکلولغتنامه دهخداپیشیکلو. (اِخ ) دهی جزء دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز. در 22 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 12 هزارگزی شوسه ٔ بستان آباد به تبریز. کوهستان ، سردسیر - دارای 516</spa