پیشاُفت کِشَندpriming of the tidesواژههای مصوب فرهنگستانافزایش سرعت وقوع فراکِشَند و فروکِشَند، هنگامی که خورکِشَند قبل از ماهکِشَند ظاهر شود
پس افتلغتنامه دهخداپس افت . [ پ َ اُ ] (ن مف مرکب ) ذخیره . یخنی . اندوخته . || آنچه از اقساطِ بدهی و قرضی در موعد خود پرداخته نشده باشد.