پیشپَرelement leader, leaderواژههای مصوب فرهنگستانخلبانی که هدایت گروهی از هواگردها را در پروازجمع بر عهده دارد
پیشآهنگ ناوگان،پیشآهنگfleet leaderواژههای مصوب فرهنگستانهواگردی که دارای بیشترین پرواز در هر ناوگان است
رگة نردبانیladder veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای واقع در شکستگیهای تقریباً موازی که در امتداد سطوح برگوارگی عمود بر دیوارههای دایک (dike) در طی سرد شدن یا در امتداد درزههای انقباضی درون سنگهای بازالتی یا دایکها (dike) به وجود آمده باشد
پیش بینلغتنامه دهخداپیش بین . (نف مرکب ) آنکه پیش بیند. پیش بیننده . آخربین . عاقبت اندیش . مقابل اول بین . انجام اندیش . طرماح . (منتهی الارب ). با حزم . دوربین . احتیاطکار : گرفتند یکسر بر او آفرین که ای شاه نیک اختر پیش بین . فردوسی .<
ز بنلغتنامه دهخداز بن . [ زِ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ) (از: حرف اضافه ٔ ز + اسم ) مخفف از بن . اساساً. اصلاً : شنیدم ز دانش پژوهان درست که تیر و کمان او [ دخترگورنک ] نهاد از نخست .هم از نامه ٔ بیش دانان سخن شنیدم که جم ساخت هردو ز بن . <p class="aut
سرلاد پسینsecondary meristemواژههای مصوب فرهنگستانبافتی شامل یاختههای بُنلادی که بین بافتهای چوبی و آبکش ریشه و ساقۀ گیاهان قرار دارد و باعث رشد قطری آنها میشود