پیشبینی 2predictionواژههای مصوب فرهنگستانکوششی نظاممند برای شناخت دقیق و قطعی برخی از رویدادهای آینده
پیش بینیلغتنامه دهخداپیش بینی . (حامص مرکب ) عمل پیش بین . دوراندیشی . احتیاط. دوربینی . احتیاطکاری . آخربینی . مآل اندیشی . عاقبت اندیشی . (انجمن آرا). عاقبت بینی : به پیش بینی آن بیند او که دیده نیندمنجمان سطرلاب آسمان پیمای . فرخی .
عرنینفرهنگ فارسی معین(عِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بینی ، استخوان پشت بینی . 2 - اول هر چیزی . 3 - سردار، بزرگ قوم .
صلمفرهنگ فارسی معین(صَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - بریدگی ، قطع (گوش و بینی ). 2 - در علم عروض اسقاط وتد مفعولات است ، «مفمو» بماند. «فع لن » به جای آن بنهند و فع لن چون از مفعولات خیزد، آن را «اصلم » خوانند.
پیشبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیشبینی، پیشگویی، فالگیری، غیبگویی▼ الهام، وحی پیشبینی هوا خوشیمنی، خوشبختی، فال▼ نشانۀ بد، بدیُمنی، بدبختی خبر، اعلان، نشر اخطار، علامت خطر
خطای پیشبینیforecast error, forecasting errorواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان مقدار عددی پیشبینیشده و دیدبانیشده
درستیسنجی پیشبینیforecast verificationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعیین درستی یک پیشبینی جوّی ازطریق مقایسۀ وضع هوای پیشبینیشده با وضع هوای دیدبانیشدۀ دورۀ پیشبینی
روایی پیشبینیpredictive validityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی اندازهگیری در پیشبینی پدیدۀ مورد نظر
روزآمدسازی پیشبینیforecast updatingواژههای مصوب فرهنگستانتجدید نظر در پیشبینی قبلی با استفاده از اطلاعات بهدستآمده در فاصلۀ میان زمان برآورد تا زمان حال