میان داریفرهنگ فارسی عمید۱. میاندار بودن.۲. شاخص و رهبر بودن در میان جمعی.⟨ میانداری کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] در میان جمعی خود را شاخص نمودن و جلبتوجه کردن: ◻︎ میان نداری و دارم عجب که هر ساعت / میان مجمع خوبان کنی میانداری (حافظ: ۸۸۸).
پیمانگذاری چندگانهmultiple prime contractingواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در پیمانگذاری که در آن کارفرما بهجای بستن پیمان با یک پیمانکار عمـومـی یـا مـدیـر اجرا یا یک طراح ـ سازنده مستقیماً با چندین پیمانکار برای تکمیل کارها پیمان میبندد و مسئولیت هماهنگی کارها را خود بر عهده میگیرد
پیمانگذاری دفترگشودهopen-book contractingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمانگذاری که در آن اطلاعات پروژه، بهویژه اطلاعات مربوط به هزینهها، بهصورت شفاف به اشتراک گذاشته میشود
پیمانگذاری چندگانهmultiple prime contractingواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در پیمانگذاری که در آن کارفرما بهجای بستن پیمان با یک پیمانکار عمـومـی یـا مـدیـر اجرا یا یک طراح ـ سازنده مستقیماً با چندین پیمانکار برای تکمیل کارها پیمان میبندد و مسئولیت هماهنگی کارها را خود بر عهده میگیرد
پیمانگذاری دفترگشودهopen-book contractingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمانگذاری که در آن اطلاعات پروژه، بهویژه اطلاعات مربوط به هزینهها، بهصورت شفاف به اشتراک گذاشته میشود