پینجرلغتنامه دهخداپینجر. [ ج ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در اواسط هندوستان و در جهت غربی خطه ٔ برار. در قضای آکوله ، در دوهزارگزی جنوب شرقی آکوله . ویرانه های بتخانه ای آنجاست و آن وقتی بس بزرگ بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
پرستوی دریایی سیاه حقیقیChlidonias niger nigerواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با جثۀ کوچک و نسبتاً سیاه
گنجرلغتنامه دهخداگنجر. [ گ َ ج َ ] (اِ) سرخی و غازه ای باشد که زنان بر روی مالند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گنجار شود.
نظرلغتنامه دهخدانظر. [ ن َ ] (ع مص ) درنگ کردن و مهلت دادن بر کسی . || فروختن چیزی را به مهلت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || نَظَر. (از متن اللغة). رجوع به نظر شود.
نظرلغتنامه دهخدانظر. [ ن ِ ] (ع اِ) مانند. (منتهی الارب ). مثل . نظیر. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
نجرلغتنامه دهخدانجر. [ ن َ ] (اِخ ) نام زمین مکه و زمین مدینه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
پینجردلغتنامه دهخداپینجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء بخش زرند شهرستان ساوه . واقع در 5 هزارگزی جنوب باختر زرند، سر راه عمومی زرند ساوه . دامنه . معتدل . دارای 93 تن سکنه ٔ فارسی زبان . آب آنجا از قنات لب شور. محصول آن غلات و پنبه
پینجردلغتنامه دهخداپینجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء بخش زرند شهرستان ساوه . واقع در 5 هزارگزی جنوب باختر زرند، سر راه عمومی زرند ساوه . دامنه . معتدل . دارای 93 تن سکنه ٔ فارسی زبان . آب آنجا از قنات لب شور. محصول آن غلات و پنبه