پیوندهای دوگانۀ همجوارcumulated double bonds, cumulative double bonds, twinned double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که دستکم سه کربن پشتسرهم را در یک ساختار به هم پیوند میدهند
پیوندهای دوگانۀ مجزاisolated double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که فاصلۀ بین کربنهای حامل آنها بیش از یک پیوند ساده است
پویندهلغتنامه دهخداپوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) دونده . پویان . دوان . جانور متحرک . آنکه پوید. ج ، پویندگان . رجوع به پویندگان شود : چو پوینده نزدیک دستان رسیدبگفت آنچه دانست و دید و شنید. فردوسی .<br
گویندهلغتنامه دهخداگوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از گفتن . سخنگوی . (برهان ). قائل . (منتهی الارب ) (برهان ). کسی که سخن گوید. که تکلم کند. که ادای سخن کند : ز گوینده بپذیر به دین اوی بیاموز از او راه و آیین اوی .