پیکوری بازتابیreflex amaurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیکوری که در نتیجۀ بازتاب یک تحریک رخ میدهد و نه خود تحریک
پیکوری گذراamaurosis fugaxواژههای مصوب فرهنگستاندورۀ کوتاه نابینایی یا کوری نسبی یک چشم که حداکثر ده دقیقه به طول میانجامد
پیکوری گوارشیsaburral amaurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیکوری که براثر معدهآماس (gastritis) حاد رخ میدهد
پیکوری مادرزادcongenital amaurosis, amaurosis congenital, amaurosis congenita of Leberواژههای مصوب فرهنگستانکوری وراثتی که در هنگام تولد یا بلافاصله پس از آن رخ میدهد
پیکوری بازتابیreflex amaurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیکوری که در نتیجۀ بازتاب یک تحریک رخ میدهد و نه خود تحریک
پیکوری چشمگربهایcat's eye amaurosisواژههای مصوب فرهنگستانکوری در یک چشم که همراه است با انعکاسی درخشان در مردمک آن چشم، همانند چشم گربه
پیکوری گذراamaurosis fugaxواژههای مصوب فرهنگستاندورۀ کوتاه نابینایی یا کوری نسبی یک چشم که حداکثر ده دقیقه به طول میانجامد
جولاهکلغتنامه دهخداجولاهک . [هََ ] (اِ) عنکبوت . (برهان ) (آنندراج ) : از پی کوری ّ چشم دشمنان بر در غار تو جولاهک تنید. ؟ (از شرفنامه ٔ منیری ).|| تصغیر جولاه نیز هست که بافنده باشد. (برهان ) (آنندراج ). صورت قدیم : جولاهه . (حاشیه
پیکوری بازتابیreflex amaurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیکوری که در نتیجۀ بازتاب یک تحریک رخ میدهد و نه خود تحریک
پیکوری چشمگربهایcat's eye amaurosisواژههای مصوب فرهنگستانکوری در یک چشم که همراه است با انعکاسی درخشان در مردمک آن چشم، همانند چشم گربه
پیکوری گذراamaurosis fugaxواژههای مصوب فرهنگستاندورۀ کوتاه نابینایی یا کوری نسبی یک چشم که حداکثر ده دقیقه به طول میانجامد