چاتلیلغتنامه دهخداچاتلی . (اِخ ) نام یکی از مواضع سکنای طایفه ٔ یموت در گرگان واقع در پنجاه هزارگزی چکشلر و پنجاه هزارگزی شمال غربی گنبد قابوس .
اتلیلغتنامه دهخدااتلی . [ اَ لا ] (ع ن تف ) از پی رونده تر. پیروتر: اَتلی من الشعری ؛ مراد شعرای عبور است که آنرا شعرای یمانیه نیز گویند. او در پس جوزاءطالع شود و از اینرو او را کلب الجبار نیز خوانند.
هتلیلغتنامه دهخداهتلی . [ هََ لا ] (ع اِ) نام گیاهی است . (ناظم الاطباء). گیاهی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
هطلیلغتنامه دهخداهطلی . [ هََ طَ لا / هََ لا ] (ع ص ) ابل هطلی ؛ شتران فرومانده در راه و یا واگذاشته بی ساربان . || ناقة هطلی ؛ شتر ماده ٔ آهسته رو و کاهل و بطی ٔ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
هتلیفرهنگ فارسی معین(هَ تُ) (اِ.) نام کودک هوشیار و زبر و زرنگی است که قهرمان یکی از افسانه های کودکانه است و در آن افسانه با هوشیاری خود نقشة دشمن را حدس می زند و عقیم می سازد.
پاتیلیفرهنگ فارسی معین( اِ.) در اصطلاح قلمکار سازان جوشاندن پارچة قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد.