لغتنامه دهخدا
چرغنده . [ چ َ غ َ دَ / دِ ] (اِ) بمعنی چرغند است ، که چراغ باشد. (برهان ). چراغ . (انجمن آرا) (آنندراج ). || چرغند. که چرغدان و چراغپایه باشد. (برهان ). چراغپایه . (جهانگیری ). || روده ٔ گوسفند بگوشت و مصالح آکنده را نیز گویند. (برهان ) (جها