خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چراغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چراغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلوند، چلچراغ، سراج، فانوس، مشکات، مصباح ۲. لامپ ۳. لامپا ۴. رهنما ۵. علامت ۶. خورشید ۷. دشت، دشتاول (گدایان و معرکهگیران)
-
واژههای مشابه
-
چراغ زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. روشن وخاموش کردن (چراغ خودرو)، علامت دادن، چراغ دادن ۲. چشمک زدن، اشاره کردن
-
جستوجو در متن
-
سراج
واژگان مترادف و متضاد
چراغ، مصباح
-
مشعل
واژگان مترادف و متضاد
۱. فروزه، قندیل ۲. چراغ
-
مشعله
واژگان مترادف و متضاد
چراغ، قندیل، سراج، مصباح، مشعل
-
مصباح
واژگان مترادف و متضاد
چراغ، سراج، فانوس، مشکات، نبراس
-
فانوس
واژگان مترادف و متضاد
۱. چراغ ۲. مصباح، برجدریایی
-
قندیل
واژگان مترادف و متضاد
چراغ، چراغدان، چلچراغ، شمعدان، مشعله
-
حباب
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبسوار، آب سواران ۲. سرپوش شیشهای، روچراغی، کاسه چراغ، روپوش چراغ
-
مشکات
واژگان مترادف و متضاد
۱. چراغ، زجاجه، مصباح ۲. چراغدان، معطر
-
چراغانی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آذین بستن، با چراغ تزئین کردن ۲. جشنگرفتن
-
چلچراغ
واژگان مترادف و متضاد
جار، چراغ، چراغآویز، چراغدان، قندیل، لوستر
-
شمع
واژگان مترادف و متضاد
۱. چراغ، شماره، شماله، قندیل، موم ۲. جرقهزا