چسبک 1crest 1/ crestingواژههای مصوب فرهنگستاننوارهای رنگی با پهنای مختلف که برای تشخیص صاحب تیر، بر روی بدنۀ آن چسبانده میشود
سیبکلغتنامه دهخداسیبک . [ ب َ ] (ع مص ) به معنی سبک پوشیدن سطح چیزی را. (از دزی ج 1 ص 711). رجوع به سبک شود.
شبقلغتنامه دهخداشبق . [ ش َ ب َ ] (ع مص ) ناگوارد شدن از گوشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت آزمند شدن به آرمیدن بازن (و گاه این معنی در غیر انسان نیز آید). (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). انعاظ. (بحرالجواهر).
لایتچسبکلغتنامه دهخدالایتچسبک . [ ی َ ت َ چ َ ب َ ] (ص مرکب ) (کلمه ٔ منحوت ، از لای عرب + چسبیدن فارسی ) غیرمرتبط: تهمتهای لایتچسبک ؛ دعواهای لایتچسبک ؛ استدلالهای لایتچسبک .