لغتنامه دهخدا
زار. (پسوند) بمعنی مکان روئیدن باشد. (برهان قاطع). || بمعنی انبوهی و بسیاری هم آمده است . (برهان قاطع). || حرفی باشد که در محل ّ کثرت اشیاء استعمال کنند. (آنندراج ).- چمن زار : مرغان چمن نعره زنان دیدم و گریان زین غنچه که از طرف چمن زار برآ