چشمپوشی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغماض کردن، صرفنظر کردن، نادیدهگرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن ۲. گذشت کردن
سمپاشیلغتنامه دهخداسمپاشی . [ س َ ] (حامص مرکب ) پاشیدن سم در جائی برای انهدام حشرات ، مانند: مگس ، پشه و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). || بمجاز، گفتن سخنانی برای تولید اختلاف در میان جمعی و ایجاد فساد، یا تبلیغ بد کردن ضد کسی . (فرهنگ فارسی معین ).
شماسیلغتنامه دهخداشماسی . [ ش َم ْ ما ] (حامص ) صفت و شغل شماس . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) منسوب به شماس . آنچه به شماس منسوب و مربوط است : روز شنبه ز دیر شماسی خیمه زد در سواد عباسی . نظامی .کمر به عشق بتانی ببسته ای که میان <
شماسیلغتنامه دهخداشماسی . [ ش َم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به دو جا در بغداد، یکی باب الشماسیة است و دومی درب شماس . (از لباب الانساب ).
شماسیلغتنامه دهخداشماسی .[ ش َم ْ ما ] (اِخ ) ابومنصور احمدبن محمودبن اسحاق مقری شماسی . او قرآن را نزد ابوحفص کتانی خواند و از او روایت کرد و خطیب ابوبکر قرآن را بر وی خواند. شماسی به سال 430 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).
تغافلفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال، بیتوجهی، بیخبری، تسامح، چشمپوشی، سستی، سهلانگاری، غفلت، مسامحه ۲. چشمپوشی کردن، غفلت کردن، غفلت ورزیدن