فندقۀ بالدارsamaraواژههای مصوب فرهنگستاننوعی میوۀ فندقه که پیرابَر آن به شکل بال غشایی (membranous wing) گسترش یافته است و بهآسانی با باد پخش میشود
سمریلغتنامه دهخداسمری . [ س َ م ُ ری ی ] (ع ص نسبی ) حیوانی که درخت سمرة یعنی درخت طلح را چرا میکند. (ناظم الاطباء).
سیمگریلغتنامه دهخداسیمگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل سیمگر. نقره گری . نقره سازی : به روزگار زمستان کندت سیمگری به روزگار حزیران کندت خشت پزی .منوچهری .
شمریلغتنامه دهخداشمری . [ ش َم ْ م َ ] (اِخ ) جرنفش شاعر. ابن عبدةبن امروءالقیس بن زید. منسوب است به شمربن عبد جذیمة... و آن بطنی است از بطنهای طی ٔ. (از الانساب سمعانی ).
شمریلغتنامه دهخداشمری . [ ش َم ْ م َ ری ی / ش ِم ْ م َ ری ی ] (ع ص ) مرد رسا و آزموده کار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جلد و چابک خویشتن ورچیده . (منتهی الارب ).