اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
چلیاسرلغتنامه دهخداچلیاسر. [ چ ِل ْ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش بندپی شهرستان بابل که در 39 هزارگزی جنوب بابل واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 170 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ٔ محلی . محصولش لبنیات . شغل اهالی گله داری و راهش مالرو
چلیاسرلغتنامه دهخداچلیاسر. [ چ ِل ْ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش بندپی شهرستان بابل که در 39 هزارگزی جنوب بابل واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 170 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ٔ محلی . محصولش لبنیات . شغل اهالی گله داری و راهش مالرو