چهارصفهلغتنامه دهخداچهارصفه . [ چ َ/ چ ِ ص ُف ْ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) نوعی بناء. (یادداشت مؤلف ) : ارسلان خان را سرائی بود، چنانکه ما چهارصفه گوئیم بفرمود تا آن چهارصد مرد را بند گران برنهادند و در آن چ
چهارصدلغتنامه دهخداچهارصد. [ چ َ / چ ِ ص َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: چهار + صد) عددی که از چهار برابر کردن عدد صد پیدا شود و نماینده ٔ آن در ارقام «400» و در حساب جمل «ت » است . (از یادداشت مؤلف ). اربعمائة <span c