لغتنامه دهخدا
ایج . (اِخ ) در اصل ایگ بود بعد از تصرف اعراب او را ایج گفتند. درقدیم شهری معتبر بود و چندین صد سال پای تخت ملوک شبان کاره بود. میانه ٔ مشرق و جنوب اصطهبانات به مسافت چهار فرسنگ است . هوائی در کمال اعتدال دارد که میوه های گرمسیری مانند نخل و نارنج ، و سردسیری مانند شلیل و گیل