راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
زنجیر چوبکشیskidding chain, dragging chainواژههای مصوب فرهنگستانتکهزنجیری که یک سر آن با قلاب به سر بینه و سر دیگر آن به چوبکش وصل میشود
تیرک چوبکشیskid poleواژههای مصوب فرهنگستانتیرک یا بینهای که معمولاً بهصورت جفت استفاده میشود و بینهها بر روی آن میغلتند
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
چوبکِشی زمینیground skiddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود
سینی چوبکِشیskidding pan, skidding dish, skidding shoeواژههای مصوب فرهنگستانورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
گاری چوبکِشsulkyواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای دوچرخ و فلزی برای بالا نگه داشتن و حمل گِردهبینهها در عملیات چوبکِشی متـ . گاری
فاصلۀ بهینۀ راههاoptimum road spacingواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین راههای موازی جنگلی که سبب میشود مجموع هزینههای چوبکِشی و جادهسازی به ازای یک واحد حجم چوب تولیدی به حداقل برسد
چوبکِشی زمینیground skiddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
سینی چوبکِشیskidding pan, skidding dish, skidding shoeواژههای مصوب فرهنگستانورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
گذر چوبکِشیskid trailواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که هیچگونه عملیات راهسازی در آن صورت نگرفته است و ازطریق آن گِردهبینهها از پای کُنده تا مسیر چوبکِشی منتقل میشوند
مسیر چوبکِشیskid wayواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که حداقل عملیات راهسازی در آن صورت گرفته است و گذر چوبکِشی را به راه چوبکِشی یا انبارگاه متصل میکند