چوژهلغتنامه دهخداچوژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ)چوزه . (ناظم الاطباء). جوجه . ج ، چوژگان : شاها ز توغوری بلباسات بجست ماننده ٔ چوژه از کف خات بجست از اسب پیاده گشت و رخ پنهان کردپیلان ب
تریوهلغتنامه دهخداتریوه . [ ت َ وِ ] (اِ) راهی بود بر شبه پشته . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 482). راه پشته پشته ٔ ناهموار پست و بلند را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). راه پشته پ
صحرالغتنامه دهخداصحرا. [ ص َ ] (از ع ، اِ) صحراء. دشت . ج ، صحراوات ، صحاری . (مهذب الاسماء). دشت هموار. گشادگی فراخ بی گیاه . بیابان . بر. هامون . زمین هموار و فراخ . اراجیح .