واگن هادیlead unit/ leading unitواژههای مصوب فرهنگستاننخستین واگن در قطارهای سبک که تولیدکنندۀ نیروی کشش است
کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
نیروی واندِروالسvan der Waals forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ربایشی بین دو اتم یا دو مولکول که در نتیجۀ برهمکنش دوقطبی ـ دوقطبی به وجود میآید
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
فخرالدینلغتنامه دهخدافخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) اسعد گرگانی . از داستانسرایان بزرگ ایران است . کاملترین صورتی که از نام او داریم همانست که در لباب الالباب ثبت شده است . عوفی گوید: «کمال فضل و جمال هنر و غایت ذکا، و ذوق شعر او در تألیف کتاب ویس و رامین ظاهر و مکشوف است ». مجموع اطلاعی که ا
چونیلغتنامه دهخداچونی . (حامص ) چگونگی . (ناظم الاطباء). مقابل چندی و کمیت . (فرهنگ فارسی معین ). کیفیت . (یادداشت مؤلف ) : دعوی که مجرد بود از شاهد معنی باطل شودش اصل به چونی و چرائی .سنائی .
چونیلغتنامه دهخداچونی . (حامص ) چگونگی . (ناظم الاطباء). مقابل چندی و کمیت . (فرهنگ فارسی معین ). کیفیت . (یادداشت مؤلف ) : دعوی که مجرد بود از شاهد معنی باطل شودش اصل به چونی و چرائی .سنائی .
بی چونیلغتنامه دهخدابی چونی . (حامص مرکب ) بی نظیری و بی مثالی و بی همتایی . (ناظم الاطباء). بی مانندی . بی همتایی . (فرهنگ فارسی معین ).