هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کنددیکشنری فارسی به عربیثقل
چین کهینparasitic fold, subsidiary foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی با طولِموج کوتاه و دامنة کم که معمولاً بهصورت سامانهای بر روی چینهایی با طولِموج بزرگتر قرار میگیرد؛ نیمرخ این چینها در یالهای چینهای بزرگتر عمو
مَغَارِبِفرهنگ واژگان قرآنمغربها - محلهای غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي
مَغَارِبَهَافرهنگ واژگان قرآنمغربش - محلهای غروبش (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي
چونفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. از آنجا که؛ زیرا: ◻︎ ز تو سام دانم که بُد مردتر / بخست این شهی چون نبد بدگهر (فردوسی۲: ۲۶۱۵).۲. (حرف اضافه) مانندِ؛ مثلِ: ◻︎ چون برگ لاله بودهام و اکنون / چ