ژبهارتلغتنامه دهخداژبهارت . [ ژِ ] (اِخ ) اِمیل . ادیب فرانسوی . مولد نانسی بسال 1839 و وفات بسال 1908 م . مؤلف آثاری نیکو راجع به ایتالیای عهد تجدّد .
بحریتلغتنامه دهخدابحریت . [ ب ِ ] (ع ص ) ساده ٔ بی آمیغ چیزی . || برهنه و معری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به نشوءاللغة ص 39 شود.
بهاریاتلغتنامه دهخدابهاریات . [ ب َ ری یا ] (اِ) ج ِ بهاریه . قصایدی که درباره ٔ بهار گفته شود. (فرهنگ فارسی معین ) : بهار آمد، بهار آمد بهاریات باید گفت بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت . مولوی .و رجوع به بهاریه شود.
بحرودلغتنامه دهخدابحرود. [ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فدیشه ٔ نیشابور در 12 هزارگزی شمال فدیشه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).