ژندرمانیgene therapy, gene surgeryواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از روشهای مهندسی ژنشناسی برای تغییر یا جانشینی یک ژن معیوب
ژن درمانیفرهنگ فارسی معین(ژِ دَ) [ فر - فا. ] (حامص . اِ.) درمان اختلال های وراثتی با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک .
درمیانیلغتنامه دهخدادرمیانی . [ دَ ] (ص نسبی ) وسطی . میانی . (ناظم الاطباء). || میانجی . (آنندراج ). میانجی و شفیع و واسطه . (از ناظم الاطباء).