ژوبینفرهنگ نامها(تلفظ: žobin) ژوپین ، زوبین ، نیزهی کوچک که در جنگهای قدیم به سوی دشمن پرتاب میکردند ؛ (در اعلام) نام پسر پیران . ← زوبین .
گذار کردنلغتنامه دهخداگذار کردن . [ گ ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) عبور کردن . گذشتن . رد شدن : بگفتند کای پهلو نامدارنشاید از این جای کردن گذار.فردوسی .نهادند بر دشت هیزم دو کوه جهانی نظاره
رکابلغتنامه دهخدارکاب . [ رِ ] (ع اِ) شتران که بدان سفر کرده شود (واحد ندارد) یا واحد آن راحلة است . ج ، رُکُب و رِکابات و رَکائِب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شتر که واح
زخملغتنامه دهخدازخم . [ زَ ] (اِ) این لغت در پهلوی هم بوده است . (از فرهنگ نظام ). پهلوی زخم یا زحم زام کردی افغانی زخم ، بلوچی زخم و زام (شمشیر). (فقه اللغه ٔ هرن ص 652). گیلک
انداختنلغتنامه دهخداانداختن . [ اَ ت َ ] (مص ) افگندن . پرتاب کردن . پرت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). افکندن . (آنندراج ). اِهواء. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (
پلاسلغتنامه دهخداپلاس . [ پ َ ] (اِ) پشمینه ٔ سطبر که درویشان پوشند و نیز بمعنی قسمی پشمینه ٔ گستردنی باشد شبیه به جاجیم . چیزی است مثل کرباس که از ریسمان پوست درخت سن بافند به