لغتنامه دهخدا
کابلج . [ ل ِ ] (اِ) انگشت کوچک دست و پا باشد و به عربی خنصر گویند. (برهان ). انگشت کوچک مطلقا. شمس فخری بمعنی انگشت کوچک دست آورده و گفته : چون به استحقاق ، شاهی ممالک زان اوست خاتم ملک سلیمان دارد اندر کابلج .و حق آن است که بمعنی مطلق انگ