کاتونلغتنامه دهخداکاتون . (اِخ ) مؤلف حدود العالم در «سخن اندر ناحیت خراسان » نویسد: شهرکی است ، آب ایشان از چاه است و از باران . و از او اسبان نیک خیزد». (حدود العالم چ سید جلال الدین طهرانی ص 57).
قاطونلغتنامه دهخداقاطون . (اِخ ) از توابع مصر است . مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات ) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید. (نزهة القلوب چ بریل ج 3 ص 290)
قاطونلغتنامه دهخداقاطون . (معرب ، اِ) نوشادر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). چیزی است مانند نمک و به فارسی نوشادر گویند و بیشتر سفیدگران به کار برند. (برهان ) (آنندراج ). || خربزه ٔ هندی . (مهذب الاسماء).
کاتون بزرگلغتنامه دهخداکاتون بزرگ . [ ن ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) یا قدیم از مشاهیر خطباء روم که در حفظ اصول قدیم تعصب داشت و رومیان را به زندگانی سخت و خشن و جنگ و ستیز با قرطاجنه (کارتاژ) که دشمن روم بود دعوت میکرد (238 - 142 ق .م .) در
بسپارش کاتیونیcationic polymerizationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بسپارش یونی زنجیرهای که مرکز فعال در آن یک کاتیون است
تاریخگذاری کاتیونیcation-ratio datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری کندهکاریهای صخرهای که بیشتر برای مواد فرهنگی دورۀ پارینهسنگی بر مبنای گستردگی زنگار روی آنها انجام میشود
کاتیون حلاّلlyonium ionواژههای مصوب فرهنگستانکاتیونی که از پروتوندار کردن مولکول حلاّل به دست میآید
کاتیون حلاّلlyonium ionواژههای مصوب فرهنگستانکاتیونی که از پروتوندار کردن مولکول حلاّل به دست میآید