چکارمانلغتنامه دهخداچکارمان . [ چ ِ رِ ] (اِخ ) دهی از بخش قلعه زراس شهرستان اهوازکه در 10 هزارگزی جنوب خاوری قلعه زراس واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کرامیانلغتنامه دهخداکرامیان . [ ک َرْ را ] (اِخ ) کَرّامیّة. پیروان ابوعبداﷲ محمدبن کرام نیشابوری . پیروان فرقه ٔ کرامیه : استاد ابوبکر در حضرت بود سخن کرامیان بمیان افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 431). و این خواجه ابوالقاسم چهار مدرسه در
قرامانلغتنامه دهخداقرامان . [ ق َ ] (اِخ ) ابن نوره . نخستین کس از حکمرانان خاندان قرامانیان است که حوالی سال 654 هَ .ق . به حکومت رسید و به سال 678 وفات یافت . (معجم الانساب زامباور ج 2 ص <spa
قرامان جدیدلغتنامه دهخداقرامان جدید. [ ق َ ن ِ ج َ ] (اِخ ) قَرمان . قره مان . شهر لارندا. سلطان ولد فرزند روحانی مولانا جلال الدین رومی در این شهر متولد شد. (از سعدی تا جامی ص 168). رجوع به قرمان و لارندا و لارنده شود.
کارامانیالغتنامه دهخداکارامانیا. (اِخ ) رجوع به «قره مان » و کتاب تاریخ ادبیات ایران براون ترجمه ٔ مرحوم رشید یاسمی ج 4 ص 38 شود.
تالینلغتنامه دهخداتالین . [ ی َ ] (اِخ ) خانم ژان - ماری - اینیاس - ترزا کاباروس (1773 - 1835 م .). دختر «کاباروس » سرمایه دار اسپانیایی است . وی در شانزده سالگی با «مارکیز دو فونتنای » ازدواج کرد و در اوائل انقلاب کبیر فرانسه
کارامانیالغتنامه دهخداکارامانیا. (اِخ ) رجوع به «قره مان » و کتاب تاریخ ادبیات ایران براون ترجمه ٔ مرحوم رشید یاسمی ج 4 ص 38 شود.