کاربون بلانلغتنامه دهخداکاربون بلان . [ ب ُ] (اِخ ) حاکم نشین کانتن «ژیروند» ناحیه ٔ بردو. سکنه 1127 تن . راه آهن دارد.
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) حاکم نشین کانتن «کارون علیا» از ناحیه ٔ «تولوز» در ساحل «کارون ». سکنه 2250 تن . راه آهن دارد.
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) فرانسوا ژوزف . یاغی و فتنه انگیز فرانسوی متولد در پاریس به سال 1756 که به سال 1801 م . اعدام گردید.
کاربانلغتنامه دهخداکاربان . (اِ مرکب ) قطار شتر و استر و خر و الاغ . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). کاروان : شتر بود بر کوه صد کاربان بهر کاربانی یکی ساربان . فردوسی (از انجمن آرا).|| قافله و کاروان .(برهان ) (انجمن آرا) <span class="
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) حاکم نشین کانتن «کارون علیا» از ناحیه ٔ «تولوز» در ساحل «کارون ». سکنه 2250 تن . راه آهن دارد.
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) فرانسوا ژوزف . یاغی و فتنه انگیز فرانسوی متولد در پاریس به سال 1756 که به سال 1801 م . اعدام گردید.
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) حاکم نشین کانتن «کارون علیا» از ناحیه ٔ «تولوز» در ساحل «کارون ». سکنه 2250 تن . راه آهن دارد.
کاربونلغتنامه دهخداکاربون . [ ب ُ ] (اِخ ) فرانسوا ژوزف . یاغی و فتنه انگیز فرانسوی متولد در پاریس به سال 1756 که به سال 1801 م . اعدام گردید.