کاررفتهلغتنامه دهخداکاررفته . [ کارْ، رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ازکاررفته ، چون دست کاررفته . (آنندراج ) : بر دست کاررفته نباشد گرفت و گیرچون بهله دست در کمر یار میکنم . صائب (ازآنندراج ).روزی که به
تختهرسم بادهای بالاwinds aloft ploting boardواژههای مصوب فرهنگستانابزار ترسیمی بهکاررفته در تبدیل دادههای دیدبانی بادهای بالا
سامانۀ هواگَرد بیسرنشینunmanned aircraft systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ بهکاررفته در هواگَردهای بیسرنشین برای هدایت و واپایش عملکرد آنها
تحلیل ابعادیdimensional analysis,dimensional testingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بررسی معادلههای فیزیکی و آزمودن آنها با استفاده از ابعاد کمیتهای بهکاررفته در آنها