منت کارلولغتنامه دهخدامنت کارلو. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) مونت کارلو. محله ای است در شاهزاده نشین «مناکو» (موناکو) که کازینوی آن معروف و مهمترین وسیله ٔ جلب سیاحان است . (از لاروس ). رجوع به مناکو شود.
کارلوی واریلغتنامه دهخداکارلوی واری . [ ل ُ وی ] (اِخ ) در آلمانی «کارلسباد». شهری از چک اسلواکی (بوهم ) نزدیک «اژه » دارای 25000 سکنه . آب معدنی گرم دارد و محل بلورسازی است .
روش مونتهکارلوییMonteCarlo methodواژههای مصوب فرهنگستانهر روشی که در آن برای یافتن حل مسئلههای آمار و ریاضی از شبیهسازی استفاده شود
کارلوولغتنامه دهخداکارلوو. (اِخ ) شهری از ایرلاند آزاد مرکز کنت نشینی بهمین نام (ایالت لینستر) در ساحل «باروو» .
کارلوتسیلغتنامه دهخداکارلوتسی . [ ل ُ] (اِخ ) «کارلویتز» شهری از «یوگوسلاوی » در ساحل «دانوب ». دارای 5700 تن سکنه . به سال 1699 م . عهدنامه ای بین ترکیه ، اطریش ، لهستان ، روسیه و ونیز در آنجا بسته شد. ترکها در همین ناحیه از یک
گوزیلغتنامه دهخداگوزی . [ گ ُ ] (اِخ ) کارلو (1720-1806 م .). شاعر درام نویس ایتالیایی که در ونیز متولد شد. وی کمدی پریان را نوشته است .
نالینولغتنامه دهخدانالینو. [ ن ُ ] (اِخ ) کارلو آلفونسو (1882 - 1938 م .). مستشرق ایتالیائی . وی استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه رم بود و با زبانهای فارسی و ترکی نیز آشنائی داشت .
کارلوولغتنامه دهخداکارلوو. (اِخ ) شهری از ایرلاند آزاد مرکز کنت نشینی بهمین نام (ایالت لینستر) در ساحل «باروو» .
کارلوی واریلغتنامه دهخداکارلوی واری . [ ل ُ وی ] (اِخ ) در آلمانی «کارلسباد». شهری از چک اسلواکی (بوهم ) نزدیک «اژه » دارای 25000 سکنه . آب معدنی گرم دارد و محل بلورسازی است .
میرشکارلولغتنامه دهخدامیرشکارلو. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری ارومیه با 300 تن سکنه . آب آن از باراندوزچای و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران
منت کارلولغتنامه دهخدامنت کارلو. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) مونت کارلو. محله ای است در شاهزاده نشین «مناکو» (موناکو) که کازینوی آن معروف و مهمترین وسیله ٔ جلب سیاحان است . (از لاروس ). رجوع به مناکو شود.