قاصللغتنامه دهخداقاصل . [ ص ِ ] (ع ص ) برّان . (ناظم الاطباء): سیف قاصل ؛ شمشیر بران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاشل الحسینیلغتنامه دهخداکاشل الحسینی . [شَلُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت ، واقع در 27هزارگزی جنوب سبزواران و 3هزارگزی فرعی سبزواران به کهنوج ، سکنه ٔ آن 20</
کاپ کاست کاسللغتنامه دهخداکاپ کاست کاسل . (اِخ ) کاپ کوست . شهری از افریقای انگلیس (ساحل طلائی ). واقع در کرانه ٔ خلیج «گینه »، جمعیت آن 17000 تن است .