کاشت فکرthought insertionواژههای مصوب فرهنگستانهذیانی که در آن فرد باور دارد که افکار بهنحوی مقاومتناپذیر از منابع بیرونی به ذهن او تحمیل میشود
کاشتگویش اصفهانی تکیه ای: beškâšt طاری: beškâšt طامه ای: boykašt طرقی: beškašt کشه ای: beškašt نطنزی: baškešt
کاشتلغتنامه دهخداکاشت . (مص مرخم ) زراعت کردن و این ماضی بمعنی مصدر است . (غیاث ). کاشتن . کشت و زراعت . (ناظم الاطباء). کشت .زرع . برزیگری کاشت است و داشت و برداشت . یعنی برزگر
بابلغتنامه دهخداباب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و
تنلغتنامه دهخداتن . [ ت َ ] (اِ) بدن . (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). جثه و اندام . (آنندراج ). بدن و توش و جسد و اندام و قد و قامت . (ناظم الاطباء). اوستا، تنو (جس
امداد بلگرامیلغتنامه دهخداامداد بلگرامی . [ اِ دِ ب ِ گ ِ ] (اِخ ) میر امداد علی ... از شاعران است . مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن بیت زیر را از او نقل کرده است :بغم مردیم و فکر مانکردی کاش میک
کاشیلغتنامه دهخداکاشی . (اِخ ) (میرحیدر...) گرچه قدری کوتاه و ضعیف اندام است ولی از حیث استعداد پایه ٔ بلندی دارد. در فن معما و تاریخ ممتاز است گویند به اسم خان احمد پادشاه قصید
طاهر کاشیلغتنامه دهخداطاهر کاشی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) معروف به محمدطاهر نقاش متخلص به کاشی . صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: خامه ٔ فکرش چهره ٔ عروسان معنی گشاید و دیبای زربفت سخن را بی تأ