زیمایۀ پروتئینکافتیproteolytic enzymeواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای که با شکستن پیوندهای پپتیدی، پروتئینها را به اجزای کوچکتر تجزیه میکند متـ . آنزیم پروتئینکافتی
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
کافتلغتنامه دهخداکافت . (مص مرخم ) کافتن . شکافتن : سپاهی که دارد سر از شه دریغبباید همی کافت آن سر به تیغ.رودکی (ص 1168).