کلئومنلغتنامه دهخداکلئومن . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ ءُ م ِ ] (اِخ ) نام سه پادشاه لاسدمون و مشهورترین آنان کلئومن سوم بود که در سالهای 235 تا 222 ق .م . فرمانروائی کرد او برای برقرار ساختن نظام قدیم
قلومنلغتنامه دهخداقلومن . [ ق ُ م َ ] (معرب ، اِ) چیزی است مانند آئینه وقتی که تر باشد و آن را در کنار دریا یابند و به عربی زبدالبحر گویند. (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کالامانلغتنامه دهخداکالامان . (فرانسوی ، اِ) از مفردات پزشکی و از گیاهانی است که سرشاخه اش در طب مورد استفاده است . (کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 215). فوتنج نهری . حبق التمساح . حبق الماء. کلمنتون . نعناع بری . قلمنت . قلمنتون .
کلمنلغتنامه دهخداکلمن . [ ک َم َ ] (اِ) صورت چهارم از صور هشتگانه ٔ ابجدی . (فرهنگ فارسی معین ). نام چهارمین صورت از صور هشتگانه ٔ حروف جُمَّل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چنان چون کودکان از پیش الحمدبیاموزند ابجد را و کلمن . منوچهری .<