قلولالغتنامه دهخداقلولا. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) قاز که مرغ معروفی است . (آنندراج از شرح نصاب ) (تحفه ٔحکیم مؤمن ) یوسف شارح نصاب آن را به ضم اول و فتح لام نویسد. (آنندراج از غیاث ). رجوع به قلولی ̍ شود.
قليلادیکشنری عربی به فارسیاندک , کم , کوچک , خرد , قد کوتاه , کوتاه , مختصر , ناچيز , جزءي , خورده , حقير , محقر , معدود , بچگانه , درخور بچگي , پست
قلولیلغتنامه دهخداقلولی . [ ق َ ل َ لا ] (ع اِ) طایری است که آن را به فارسی قازنامند. (فهرست مخزن الادویة). مرغ بلندپرواز. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
واتیکانلغتنامه دهخداواتیکان . (اِخ ) شهری است که در 1929 م . بر طبق قرارداد لاتران فرمانروایی پاپ بر آن به رسمیت شناخته شد. دارای 525 تن جمعیت است . قصرها و باغهای واتیکان داخل در آن است . در اطراف آن نیز کلیساهایی دیده میشود.کل
پیلاطسلغتنامه دهخداپیلاطس . [ طُ ] (اِخ ) حاکم قدس از جانب رومیان در زمان مسیح . صاحب قاموس مقدس آرد: پیلاطس (یوحنا 19:1) که او را پنطیوس پیلاطس می گفتند (متی 27:2</s