کامشدرمانیsex therapyواژههای مصوب فرهنگستاندرمان اختلالات جنسی معمولاً شامل درمانهای روانشناختی یا روانپزشکی و درمانهای شناختیـ رفتاری همراه با درمان فراگیر مشکلات رابطهمحور و گاه مداخلات پزشکی با استفاده از دارو یا روشهای خاص
کامشدرمانی دوسویهdual sex therapyواژههای مصوب فرهنگستاندرمان هر دو نفر از زوجهایی که یکی از آنها دچار دُشکاری است
کامپشلغتنامه دهخداکامپش . [ پ ِ ] (اِخ ) بندر و شهری است در مکزیک بکنار خلیج مکزیک 31300 تن سکنه دارد. چوبهائی که در رنگرزی از آنها استفاده میشود در آنجا بعمل می آید.
کامشلغتنامه دهخداکامش . [ م ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از کامیدن . بکام بودن . در عیش و ناز و تنعم بسر بردن : نه دل بگرفت رامین را ز رامش نه ویسه سیرگشت از ناز و کامش . (ویس و رامین ).ز داد او همه مردم بکامش نشسته روز و شب با عیش و ر
قرارگیری یکسویهlateral coital positionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارگیری چندمرحلهای که مسترز و جانسون بهعنوان یک روش کامشدرمانی پیشنهاد کردند
روش ایست ـ آغازstop-start techniqueواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای کامشدرمانی موارد انزال زودرس از طریق واپایش مراحل پاسخ جنسی مسترز و جانسون
کامشدرمانگرsex therapistواژههای مصوب فرهنگستانروانپزشک یا درمانگر یا مددکار اجتماعی در حوزۀ ازدواج و خانواده که بهطور خاص برای کامشدرمانی تعلیم دیده است
کامشدرمانی دوسویهdual sex therapyواژههای مصوب فرهنگستاندرمان هر دو نفر از زوجهایی که یکی از آنها دچار دُشکاری است